این روزها کسانی با طرح اسامی پرطمطراق آدرس کوچه های بن بست به آموزش و پرورش می دهند، آموزش و پرورشی که با دهها مسأله و چالش‌های فراوانی گریبانگیر استاین روزها کسانی با طرح اسامی پرطمطراق آدرس کوچه های بن بست به آموزش و پرورش می دهند، آموزش و پرورشی که با دهها مسأله و چالش‌های فراوانی گریبانگیر است
دکتر روح الله رضاعلی

انباشت مسائل و مشکلات در وزارت آموزش و پرورش و حضور متولیان غریبه با مشکلات این وزارت‌خانه باعث شده که افزون بر مطالبات مشخص فرهنگیان که همه درباره آن صحبت می‌کنند، انتخاب یک وزیر با کفایت، مقبول و شایسته برای دستگاه تعلیم و تربیت پس از هر دوره انتخابات ریاست جمهوری در اولویت قرار گیرد و همواره تاکید شود که به فردی اصلح و شایسته برای وزارت آموزش و پرورش نیاز است.
اما چرا این سوال وجود دارد که چه کسی وزیر آموزش و پرورش شود؟ چرا دولت های سه دهه اخیر نتوانستند مشکلات آموزش و پرورش را حل کنند؟ و اساسا چرا با این همه حساسیت برای شناسایی و معرفی وزیر در جامعه بزرگ فرهنگیان، چالش وجود دارد؟

در شماره قبل به این سوال تا حدودی پاسخ دادیم اما در ادامه از زاویه ای دیگر می خواهیم موضوع را مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم. شاید باید این طور بپرسیم که چه کسی وزیر آموزش و پرورش نشود؟ در واقع با مشخص کردن ویژگی های منفی، آسان‌تر به انتخاب برسیم.
(۱)کسی که سابقه مدیریت مدرسه، منطقه آموزشی و مسئولیت های استانی ندارد از درک و فهم روشنی از شرایط واقعی مدرسه و اتمسفری که معلمان و مدیران در آن زیست می کنند محروم است، لذا در اتاق های بسته با ایده‌ های غیر واقعی مدارس را به سمت گزارش سازی سوق می دهد.
(۲) فردی که شناخت علمی و واقع بینانه از آموزش و پرورش ندارد، فردی که دانش پداکوژی و مدیریت آموزشی را نمی داند فردی که اساسا آموزش و پرورش و مسائل آن را همانند سایر وزارتخانه ها و حوزه های اداری و اجرایی یکی می داند و فرآیندهای پیچیده انسانی و فرهنگی در آموزش و پرورش را به فرآیندهای مکانیکی تقلیل می دهد و همانند آنتیوخوس به امواج دریا فرمان می دهد.
(۳)کسی که برنامه عملیاتی برای تحقق اهداف و استراتژی های کلان ندارد، البته یک واقعیت بسیار مهم در حوزه ستاد وزارت آموزش و پرورش وجود دارد و آن اینکه در آرشیو و منابع اطلاعاتی وزارتخانه و سازمان های وابسته آن به تعداد افرادی که در نقش سرپرست یا وزیر آمده اند برنامه وجود دارد، برنامه هایی که با صرف هزینه های فراوان مالی و زمانی و پژوهش ها و مطالعات تطبیقی و گاهی هم تکراری فقط زینت بخش ویترین ها شدند.

ساختار حجیم وزارت آموزش و پرورش و سازمان های تابعه آن گاهی موجب می شود که یک برنامه راهبری کلان وجود نداشته باشد و برنامه های جزیره ای در هر بخش باعث خنثی شدن یکدیگر ، سردرگمی در مدارس و اتلاف منابع شود.
(۴)کسی که در حوزه مدیریت و تصمیم گیری دارای استقلال نظر نیست و بر اساس ضریب حفظ صندلی وزارت،اختیارش را به دست دیگران می سپارد برای تعلیم و تربیت فاجعه بار است و اگر اینگونه باشد تا سرایداری مدرسه شاهد رایزنی های آشکار و پنهان خواهیم بودیم.

این موضوع زمانی واضح تر می شود که وزیر آموزش و پرورش با این ویژگی، وقتی به هر دلیلی استیضاح شود می تواند لایه های پنهان و پیام اصلی متن استیضاح را درک کرده و اقدام به تشکیل لویی جرگه های محلی کند، کسی که استقلال رأی ندارد و هر لحظه می تواند رأی داشته باشد.
(۵) یکی دیگر از ویژگی ها نداشتن روحیه تغییر، تحول و اصلاح طلبی است، وزیری که اصرار دارد حرف مرد یک کلام است و نباید بر اساس تغییر و تحولات جهانی و حتی تغییر نسل ها اقدام به برنامه ریزی و حتی اصلاح سیاست ها و راهبردها کرد، در گذشته زندگی می کند و نمی تواند برای انسانی در تراز جهان امروز برنامه های تربیتی تدوین کند.

مصادیق فراوانی برای این موضوع وجود دارد، مانند استفاده از موبایل در مدرسه ،که اتفاقا الان بین نظام برنامه ریزی درسی و نظام برنامه ریزی آموزشی یک پارادوکس وجود دارد، وجود QR code در کتاب های درسی و از آن طرف ممنوعیت استفاده از موبایل. و یا برنامه های درسی زائد که موجب شده قدرت دافعه مدارس ما افزایش یافته و دانش آموزان ما از مدرسه و برنامه های آن گریزان باشند.

کسی که روحیه اصلاح طلبی و اصلاح گرایی را ندارد نمی تواند آموزش و پرورشی پویا و زنده بسازد و آموزش و پرورش همانند مجمع الجزایری با پرچم های گوناگون می شود.

بازدیدها: ۱۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *