روح الله رضاعلی

وقتی از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ در جلسات متعدد شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزش و پرورش سند تحول بنیادین آموزش و پرورش  تدوین و نهایتا به تصویب رسید، برای مدرسه در سال ۱۴۰۴چشم اندازی تبیین شده بود که شاید سیاسی ترین ویژگی آن «نفطه اتکای دولت و ملت در رشد، تعالی و پیشرفت کشور و کانون تربیت محله» بود، این چشم انداز ویژگی های دیگری هم دارد: «دارای تعامل اثربخش با مساجد و دیگر نهادها، مراکز مذهبی و کانون های محلی نظیر فرهنگ سرا، کتابخانه های عمومی و برخوردار از ارتباط مستمر و موثر با عالمان دینی، صاحبنظران و متخصصان». در این سند مدرسه «کانون عرضه خدمات و فرصت های تعلیم و تربیتی» است که بستر یادگیری را خلق می کند تا دانش آموز بتواند «موقعیت» خود را «درک» و برای «اصلاح» آن اقدام کند همچنین فرصت «تکوین و تعالی» «هویت» بصورت دائم در مدرسه برایش فراهم باشد.

برای تحقق اهداف این سند و به عبارتی برای استقرار نظام آموزشی مترقی، خاصه مدرسه، ۱۳۱ راهکارهای خرد و کلان نیز پیش بینی شده است، تا مدارس به معنای واقعی کلمه «کانون تربیتی» حتی در محله خود باشند. بنابراین سایر نهادها در خدمت مدرسه خواهند بود تا دانش آموزان در مسیر درست «تربیت» قرار گیرند. این تربیت« از کارکردهای اساسی حکومت اسلامی به شمار می آید» (ص۲۰۷ مبانی نظری سند تحول بنیادین) .همه نهادها و عوامل موثر پیدا و پنهان در خدمت اهداف تربیت و مأموریت های مدرسه هستند که می بایست زمینه های مشارکت آنها فراهم شود، به طور مثال : در راهکار۲-۷ سند تحول بنیادین چنین آمده است: «نهادینه سازی و تقویت همکاری مدرسه با مراکز فرهنگی و علمی به ویژه مسجد و کانون های مذهبی و حوزه های علمیه و مشارت فعال مدیران، معلمان و دانش آموزان در برنامه های مرتبط محله و نیز حضور نظام مند و اثربخش روحانیون توانمند و مبلغان مذهبی با تجربه در مدرسه»

با توجه به اینکه در آموزش و پرورش طرحی با نام «مدارس مسجد محور» پیگیری و اجرا می شود و مقدمه فوق این موضوع را از توابع ای دیگر مورد بررسی قرار دادیم. اما نیم نگاهی به مساجد در ایران بیاندازیم.

مسجد در اصطلاح، به محلی اطلاق می‌شود که جایگاه عبادت و خضوع در برابر حق تعالی است. پیامبر اکرم(ص) در حدیثی پس از بیان فضیلت مسجد الحرام و مسجد الأقصی، در این مورد به ابوذر فرمودند: «حیثما ادرکتک الصلاه فصلِّ و الأرض لک مسجد؛هر جا وقت نماز رسید، همان جا نماز بخوان که سرتاسر زمین برای تو مسجد است.» واژه مسجد، با صیغه‌های مختلف ۲۹ بار در قرآن به کار رفته و در بیشتر موارد منظور مسجد الحرام است که به عنوان نخستین مسجد روی زمین شناخته و برای عبادت مردم ساخته شده است،مساجد در ایران از سده دوم هجری و بیشتر در خراسان با دیوارهای ضخیم و دهانه های کم پهنای سرپوشیده ساخته می شدند. در سده سوم هجری هم با گسترش شهرها و روستاها مسجدهای باشکوه و بزرگی تأسیس شدند. مسجد فقط مکانی مقدس برای به جا آوردن نماز نبود و نیست؛ در واقع مسجد یکی از مصادیق سبک زندگی اسلامی در طول تاریخ است که هنر و معماری ایرانی بسیار در آن تأثیر داشته است.

همچنین مساجد جایی برای توسعه ارتباطات اجتماعی مسلمانان، شناخت یکدیگر و یاری رساندن هستند. در ایران ، مساجدی با معماری و ساختار حرفه‌ای و خارق‌العاده فراوانی داریم. قدمت برخی از آنها به سال‌های صدر اسلام می‌رسد. مساجد نشان می‌دهند که از همان آغاز اسلام، اهمیت و توجه به اجتماعات در اسلام چقدر حائز اهمیت بوده است. برگزاری مراسم های مختلف در مساجد این مکان مقدس را از کارکرد تک بعدی خارج کرد. اوج فعالیت سیاسی و انقلابی مساحد به دهه چهل شمسی می رسد، جایی که امام خمینی (ره) این مکان را به پایگاهی برای انقلاب سال ۵۷ و استقرار حکومت جمهوری اسلامی ارتقاء دادند. در زمان جنگ تحمیلی نیز مساجد به پایگاهی برای پشتیبانی و تقویت دفاع مقدس شدند. مساجد مکانی برای برگزاری کلاس های آموزش قرآن و احکام اسلامی در محله و همچنین مکان برگزاری نماز جماعت برای مدارس بدون نمازخانه شد … اما به نظر می رسد با گذشت زمان امامان جماعت در برخی از مساجد از جلوی محراب به سمت مرکز مسجد عقب نشینی کردند. واقعیتی را که آقای میرمحمدیان(مدیر عامل بنیاد هدایت) در پنجمین نشست «هیأت امنای بنیاد جامعه‌پردازی هدایت» بیان کرد: «از مجموع موجود ۶۷ هزار مسجد شیعیان، ۲۹ هزار مسجد اقامه نماز دارند و باقی مساجد یا امام ندارند یا قابل بهره برداری نبوده و یا به صورت موسمی (دهه محرم و ماه مبارک رمضان و…) فعال هستند(خبرگزاری مهر)

اما موضوع در مدارس کمی متفاوت تر است. تقریبا ۳۴ هزار نمازخانه فعال در مدارس کشور وجود دارد که ضمن برگزاری نماز جماعت و برنامه های مناسبتی، خیلی از معلمان به ویژه در دروس دینی و آموزش قرآن از فضای نمازخانه به عنوان یک امکان آموزشی و تربیتی استفاده می کنند و تقریبا توسعه فضای نمازخانه و فعالیت های آموزشی و تربیتی آن روند رو به رشدی دارد. آموزش و پرورش تقریبا با تکیه بر راهکارهای سند تحول بنیادین و برنامه ویژه مدرسه (بوم) توانسته وضعیت مطلوبی را برای تحقق و اجرای برنامه های آموزشی و تربیتی بوجود آورده است .

ماموریت و فلسفه وجودی نظام رسمی آموزش‌و‌پرورش، تربیت کودکان و ایجاد زمینه‌های لازم برای رشد و توسعه حداکثر ظرفیت‌ها و استعدادهای وجودی و فطری آنان است. حال چنانچه در ایفای نقش و ماموریت و وظایف آن به هر دلیل، ناتوانی‌ها و کمبودهایی مشاهده شود، بهتر است ضمن هشدار، در پی اصلاح آن کوشید و در بهبود و تقویت و تعمیق آن کمر همت گماشت، تا در جایگاه اصلی خود قرار گیرد، که حداقل اقدامات خوبی در یک دهه اخیر رخ داده است. اماخطای راهبردی است که بخشی از مأموریت و وظایف آموزش و پرورش را به دیگران واگذار کرد آنهم به نهادی که حداقل در یک دهه اخیر تلاش کرده تا به نقش و جایگاه اصلی خود برگردد که در این مورد نقدهای فراوانی بر فعالیت ها و مدیریت مساجد وجود دارد

آموزش‌و‌پرورش امری حاکمیتی است. غرض از حاکمیتی بودن آموزش‌وپرورش این است که دولت به منظور پر کردن شکاف بین غنی و فقیر به عنوان یک اصل، موظف به گسترش عدالت و تامین آموزش باکیفیت و رایگان از محل منابع عمومی برای همه است.

بدفهمی‌ها از تربیت و نگاه غیرحاکمیتی و کالایی به آموزش‌وپرورش و خلق بداهه‌هایی چون « مدارس مسجد محور» و امثال آن، اغلب از آنجا نشات می‌گیرد که برخی دانسته و ندانسته، تربیتِ انسان را مکانیکی و خطی می پندارند و عاملیت را از او سلب کرده و تربیت را با بارآوردن یکسان فرض کرده‌اند. در حالی‌که، تربیت به معنای مثل من شدن نیست، بر یکسو شدن نیست، یک طرفه و از بالا به پایین نیست. انسان موجودی است تحلیلگر و کنشگر که تربیت او بر تعامل بنا شده است.

مطابق مفاد سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش، «تربیت فرایندی است تعاملی در جهت تکوین و تعالی هویت پیوسته و همه جانبه». کار تعلیم‌وتربیت، پیچیده و هزارتو و یک کل منسجم و نظام یافته است که رهبری و هدایت آن از عهده کارشناسان و معلمان و مدیرانی هنرمند، عاشق و چیره‌دست برمی‌آید. این که هر نهاد و هر دستگاهی خودش را ذیحق در تربیت رسمی کودکان بداند و بخواهد انگاره‌ها و باورهای خود را به مقصد برساند، هم به خود آسیب زده و هم آشفتگی در نظام آموزشی را ایجاد می کند. امروز اغلب مساجد کشور و هیات امنای آن، بیش از پیش در انجام درست و رسای ماموریت و رسالت خویش بازمانده و با کاستی‌ها و عدم موفقیت‌های زیادی مواجه‌اند. در اینجا نکته مهمی وجود دارد و آن این است که ارتباط و تعامل مدرسه و مسجد و حوزه های علمیه و روحانیت و سایر نهادهای علمی، فرهنگی و مذهبی، مفید، اثربخش و هم مکمل یکدیگرند، البته نه جایگزین شدن آنها… شاید برای احیای مساجد می توان به استراتژی های جدیدی مانند « مساجد مدرسه محور» اندیشید نه « مدارس مسجد محور».

فرض کنیم سایر نهادها هم بخواهند برای مشارکت در آموزش و پرورش، در مدارس کلاسی داشته باشند مانند «مدارس بهداشت محور» ، « مدارس اقتصاد محور» ، «مدارس ورزش محور» و … و یا امکان فعالیت برای سایر ادیان مصوب در قانون اساسی و حضور مساجد آنها در مدارس وجود دارد؟

بازدیدها: ۴۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *