آموزش و پرورش - وزیرآموزش و پرورش - وزیر
دکتر روح الله رضاعلی

 هرچه به سوم مرداد نزدیک می شویم از تعداد اسامی برای معرفی کسب کرسی وزرات آموزش و پرورش به آقای ظریف کاسته می شود؛ البته که این شیوه شناسایی و معرفی برای وزارت آموزش و پرورش مناسب نیست و نخواهد بود؛ چرا که ماهیت ، جغرافیای انسانی و سیاسی وزارت آموزش و پرورش با سایر وزارتخانه‌ها متفاوت است.

روش تشکیل کارگروه با افرادی از طیف های مختلف علمی و سیاسی که بعضاً دارای دیدگاه های متضاد علمی ، مدیریتی و استراتژیک نیز هستند نمی تواند و نخواهد توانست به انتخاب وزیر آموزش و پرورش کمک مطلوبی کند.

آموزش و پرورش همانند وزارت خارجه یا کار نیست که در شناسایی افرادی در قد و اندازه وزیر همسو با دولت چهاردهم به مشکل برنخورند چرا که آموزش و پرورش به عنوان نهادی بنیادی از حساسیتی برخوردار است که سایر وزارتخانه های دیگر از چنین حساسیتی برخوردار نیستند و نخواهند بود.

در آموزش و پرورش حداقل در هر استان ده نیروی انسانی زبده در حد و اندازه وزیر آموزش و پرورش وجود دارد.

وجود بیش از یک میلیون نیروی انسانی در مجموعه وزارت آموزش و پرورش تنوع و تعددی از سرمایه های  انسانی برای راهبری و موفقیت نظام آموزشی فراهم کرده است.از طرفی چالش ها و موانعی بر سر راه آموزش و پرورش وجود دارد که نه تنها از عهده وزیر بلکه از عهده دولت ها هم برنیامده است.

عدالت آموزشی
عدالت آموزشی

عدالت آموزشی،رضایت شغلی معلمان، اصل ۳۰ قانون اساسی و…از موضوعاتی هستند که گرچه در نیم‌قرن‌ اخیر همه دولت ها دم از توفیق و عملکرد مثبت خود در مورد آنها زده اند اما آنچه که در جامعه و  در بین فرهنگیان وجود دارد متفاوت از ادعای دولتمردان است.

ساختار اداری و فرهنگ سازمانی وزارت آموزش و پرورش به گونه ایست که هر فرد زبده و مدیری را در خود هضم می کند و بعد از مدتی، وزیری که با هزاران امید و آرزو بر سکان هدایت این کشتی عظیم تکیه زده بود، ذوب در روزمرگی، چانه زنی و یا ایده پردازی در اتاق های بسته می شود.
به نظر می رسد با گذشت نیم قرن هنوز دولتمردان، آنگونه که باید وزارت آموزش و پرورش را نمی شناسند.

استراتژی پنهانی برای انتصاب وزیر در این وزارتخانه وجود دارد که بتواند همه را راضی نگه دارد. اما «همه» چه کسانی هستند؟ قبل از هر چیزی باید آموزش و پرورش را به عنوان قطعه ای از پازل ساختار حکمرانی و حکومتی آن سرزمین شناخت؛ نمی توان بدون توجه به ساختار اداری و اجرایی حکومت، برای آموزش و پرورش که اتفاقا شروع هر نوع برنامه ریزی است، وزیر انتخاب کرد یا برنامه ریزی داشت.

در کشور ما که حاکمیت اسلامی خود را مسئول و متولی امر آموزش و پرورش و اساسا تربیت می داند و متولیان نهاد دین – به عنوان هسته مرکزی حکمرانی اسلامی- عدم رضایت خود از وضعیت نظام آموزشی را از طریق تریبون های مختلف نشان داده اند و  ازطریق تاسیس مدارس اسلامی آن را به نمایش گذاشته اند، در نظام برنامه ریزی درسی و آموزشی حضوری پررنگ دارند و همواره از خروجی و پیامدهای آن نظام آموزشی نیز نقد هایی جدی.

 لذا وزیر آموزش و پرورش

اولا: می بایست از یک طرف بتواند پاسخگوی این نقدها باشد و از طرف دیگر زمینه حضور آنها در تمامی عرصه های آموزشی و تربیتی را فراهم نماید.

ثانیا :  باید بتواند به خواسته های فرهنگیان نیز توجه کند؛ پایین بودن رضایت شغلی، لزوم ارتقای مهارت و توان علمی نیروی انسانی و همچنین مشارکت آنها در تولید برنامه های درسی از سیاست های مهمی است که اگر به آن توجه نشود، شکافی عمیق بین آنچه که توسط آموزش و پرورش متمرکز قصد می شود و آنچه که معلمان آزادانه اجرا می کنند بوجود آمده ، شاهد افت تحصیلی و پیامدهای منفی از خروجی نظام آموزشی خواهیم بود که حداقل بخشی از آن در آزمونهایی مانند تیمز ‌و پرلز عیان شده است.
 واما؛ گروه سومی که وزیر آموزش و پرورش می بایست با آنها تعامل داشته باشد نمایندگان مجلس هستند؛ نمایندگانی که می بایست انتظارات رأی دهندگان و ستادهای انتخاباتی شان را برآورده سازند.

نظارت نمایندگان مجلس بر عملکرد وزیر

نمایندگان مجلس
نمایندگان مجلس

جالب است که بخش عظیمی از افراد فعال در ستادهای انتخاباتی، از گروه فرهنگیان هستند که در برخی از استان ها با چاشنی قومیت ها، طوایف و فامیلی نسبی و سببی عجین می شوند. نمایندگانی که باید در همان ابتدا، رأی اعتماد به وزیر آموزش و پرورش  بدهند و همواره بر عملکرد او نظارت کنند و خواسته معلمان در شهر و روستای خود را از وزیر مطالبه کنند که گاهی سطح این نوع خواسته تا به مرحله ثبت نام دانش آموز، انتقالی و …کشیده می شود.
گروه چهارم کارشناسان، پژوهشگران و رسانه های جمعی هستند که به دلایل متعدد و متنوع از وزیر انتظاراتی دارند.

ساختار حجیم و فشل به شدت متمرکز

مقایسه برنامه ریزی، مدیریت و عملکرد آموزش و پرورش با سطح بین الملل و یا مقایسه آن با دولت های گذشته که با فشار نامرئی جهانی سازی در دنیا نیز همراه است موجب می شود تا وزیر در ساختار حجیم و فشل اداری دچار پارادکس شود چرا؟

چون از طرفی یافته های جدید علوم تربیتی و دانش بشری با موج های سهمگین فناوری اطلاعات و ارتباطات بر دیوار شکسته مدارس و البته نظام اداری آموزش و پرورش می خورد و ازطرفی به روز آوری اساسی آن  به دلیل ساختار حجیم و فشل به شدت متمرکز آن نتواند چرخش های تحولی ایجاد کند و عمق راهبردی سند تحول بنیادین به نازکی تحول نمادین برسد…

حال اگر این چهار منبع قدرت که می بایست فرصتی برای تحول باشند گاهی به دلیل تعارض در منافع، تضاد در فهم تربیت و نیازهای یکدیگر و همچنین توهم توطئه به دلیل ضعف در نظریه و ناتوانی در عمل در هر چهار گروه ، چالش و تهدیدی برای وزیر نه به عنوان یک فرد، بلکه به عنوان یک خط فکری و یک جریان دولت ساز خواهد شد و آنوقت تمام برنامه ها این می شود که رضایت حاصل شود؛

رضایتی که در محیط پارادوکسیکال می بایست توسط وزیر ایجاد شود؛ اما چگونه ؟
ادامه دارد…

بازدیدها: ۱۶

One thought on “چالش های وزرای آموزش پرورش”
  1. به نظر من وزیر آموزش وپرورش باید خودش معلم باشد تا بتواند درد ما فرهنگیان را بفهمد وبتواند کاری برای ما انجام دهد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *