دکتر روح الله رضاعلی

درس معلم ار بود زمزمه محبتی
   جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

اداره کل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان با اعلام هویت دانش آموزی که مورد خشونت واقع شده بود ، اعلام کرد: «صحت این موضوع مورد بررسی قرار گرفت و محرز شد که معلم مربوطه تحت تاثیر احساسات و هیجانات لحظه‌ای، ناخواسته مبادرت به این اقدام غیر انسانی و خلاف قوانین و ضوابط حاکم بر دستگاه تعلیم و تربیت کرده است»
اما چرا این معلم یا معلمانی که تنبیه بدنی و کلامی انجام می دهند نمی توانند خشم خود را کنترل کنند؟ در مقوله تربیت و فرهنگ سازی برای تغییر رفتار در تعلیم و تربیت از آن به «یادگیری» تعبیر می شود، آیا براستی خشونت می تواند اثر گذار باشد؟
کلاس یک سیستم اجتماعی کوچک است و معلم به عنوان مدیر و رهبر آموزشی و تربیتی کلاس نمی تواند تا از دریچه قلب بچه ها وارد شود بر ذهن آنها اثرگذار باشد
                                                                                 چون که با کودک سر و کارت فتاد
                                                                                    پس زبان کودکی باید گشاد
به عبارتی دیگر
                                                                                 درس معلم ار بود زمزمه محبتی
                                                                             جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
اگر بخواهیم تعلیم و تربیت صورت بگیرد و استعدادی در جهت مطلوب به فعلیت برسد ناچار باید از شگرد هایی چون محبت بهره گرفت . چرا که اگر انسان چیزی در سایه محبت فرا بگیرد به هیچ عنوان فراموش نمی کند . مسئله ی تعلیم و تربیت مسئله ی ساده ای نیست که بتوان به راحتی آن را به افراد القا کرد . گاهی وقتها رفتار ناشیانه ی ما معلمین باعث ایجاد خراش ساده و کوچک در روح لطیف دانش آموزان می شود که به این سادگی بر طرف نمی شود و اگر از ابزاری مانند محبت کمک گرفته نشود شاید همان خراش کوچک به زخمی عمیق مبدل شود که گاه از خانواده و دوستان فرا تر می رود و جامعه را هم در بر می گیرد . آن وقت دیگر پانسمان ها ی معمولی جواب نمی دهد و باید به عمل جراحی روی آورد که تازه معلوم نیست زخم آن التیام پیدا کند . اغلب افرادی که به بزهکاری و طغیان رو می آورند ، افرادی هستند که در زندگی از نعمت محبت محروم بوده اند و از محیط خانواده و آموزشگاه طرد شده و به بیراهه رفته اند . در مدارس کنونی کشورمان هم اگر توجه کنیم می بینیم که ما فقط حافظه ی بچه ها را تقویت می کنیم آنهم از راه فشار و تنبیه، در حالی که باید بیشتر به فکر تقویت رفتار مثبت در آنها باشیم.

وقتی حیات طیبه محقق می‌شود که بچه‌ها مصادیق حیات طیبه را ببینند

معنای تحول بنیادین تغییر ریشه‌ای و همه‌جانبه و نظام‌مند است و قرار نیست سیستم به صورت ظاهری تغییر کند، زیرا یک حرکت پیوسته است. این مهم معطوف به آینده است و سند ملی تحول بنیادین راهی بود تا افق چشم‌انداز ۲۰ ساله محقق شود و این تغییر با حرکات مقطعی متفاوت است. تحول بنیادین از کجا شروع شود؟ ابتدا از فکر ما باید شروع شود. اگر می‌خواهیم تحول ایجاد شود، باید ابتدا اندیشه ما تغییر کند. باید با هم تأمل و تصورمان را از موضوعات بازنگری کنیم. تحول بنیادین از مدرسه شروع می‌شود و نه از وزارتخانه یا شورای انقلاب فرهنگی. حیات طیبه تصویر زیبا و مورد پسند ماست. رهبری می‌فرماید، نظام اسلامی به وعده قرآن کریم مردم را به سمت حیات طیبه حرکت می‌دهد. حیات طیبه همه آن چیزی است که انسان برای سعادت خودش به آن نیاز دارد. با توجه به این بحث‌ها باید ببینیم این مهم در مدرسه چگونه محقق می‌شود. جامعه صالح فقط در سطح کلان نیست و از کف جامعه و مدرسه شروع می‌شود. تکیه بر عقلانیت، نگاه متعادل و کل‌گرایانه، التزام عملی به ارزش‌های انسانی و پاسخ به نیازهای طبیعی بشر از مؤلفه‌های حیات طیبه است. همچنین حیات طیبه باید با اختیار باشد. ایمان به اصول اعتقادات دینی و انجام داوطلبانه اعمال شایسته است. وقتی در مدرسه ما حیات طیبه محقق می‌شود که التزام عملی نسبت به تحقق اسلام باشد. تجربه زیسته حیات طیبه مهم است و دانش‌آموز ما باید احساس کند در مدرسه فضایی جذاب برایش فراهم است. بچه‌ها باید در مدرسه لذتش را ببرند و قرار بگذاریم بچه‌ها تجربه زیسته حیات طیبه را درون مدرسه درک کنند. …افراد خودشان باید آماده باشند و با زور نمی‌شود حیات طیبه را اجرائی کرد. درواقع تربیت مهم‌ترین در حیات طیبه است. دعوت به هر ارزشی اگر با خشم باشد به ضد آن می‌انجامد. پس باید تدوین عقلانی محقق شود. وقتی حیات طیبه محقق می‌شود که بچه‌ها مصادیق حیات طیبه را ببینند و اصل کار این است که ما رفتار و اخلاق و منشمان مصداق حیات طیبه باشد. مهم است که مدرسه به‌عنوان مکانی رسمی آمادگی برای اجرای حیات طیبه را فراهم کند. فعالیت آموزشی و پرورشی هر دو باید در تحقق حیات طیبه باشد. معلم و مدیر و مشاور همه مربی‌اند و مربی خودش اول به حیات طیبه رسیده است. می‌توانیم بگوییم مدرسه صالح، زمینه‌ای سازمان‌یافته برای تربیت نسل آینده و مقیاسی کوچک از جامعه صالح است که در آن مربیان و متربیان مراتبی از حیات طیبه را در همه ابعاد تجربه کنند. فلسفه وجودی مدرسه بومی است برای تصویر عینی از حیات طیبه و این مهم است. در مدرسه صالح اخلاق اصل اول است و اگر چنین شود، احساس شادابی و پیشرفت و تعالی‌بودن در آن محقق می‌شود. چند اصل در تحقق حیات طیبه در مدرسه عبارتند از اینکه نگاه به تحقق حیات طیبه نباید صفر و صدی باشد و بیش از آنکه مدرسه صالح مقصد باشد، باید آن را مسیر ببینیم. مدرسه صالح تکیه بر خرد جمعی است و این مهم است. تکروی در تحقق حیات طیبه ممنوع است.

بازدیدها: ۶۶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *