با مهاجرت روز افزون و بی‌رویه از روستا از تعداد محصلان کاسته شده و نه تنها این مدرسه‌ها به تعطیلی کشیده شد بلکه مدرسه ابتدائی اولیه نیز تعطیل و متأسفانه از سوی آموزش و پرورش فروخته شد. اکنون دانش‌آموزان روستا اعم از دختر و پسر از یک مدرسه برخوردار می‌باشند.

بسیاری از جوانان علاقه به ادامۀ تحصیل یا شخصاً و یا به همراه خانواده مجبور به مهاجرت به شهرستانهای دور و نزدیک چون شاهرود، تهران، سبزوار، مشهد و … شدند که اکنون خوشبختانه به جهت سطح سواد بیش از ۹۵ در صد اهالی و با سواد بوده و با مدارجی و جایگاه‌های متفاوتی را اشغال نموده‌اند. آمار دقیقی از تعداد با سوادان و یا سطح سواد اهالی روستا در اختیار نیست اما با یک بررسی میدانی می‌توان ادعا نمود که بجز افراد سن و متولدین دهه‌های قبل از ۶۰ قریب به اکثریت اهالی دارای سطح تحصیلاتی دیپلم و بسیار زیادی لیسانس وعده  قابل توجهی فوق لیسانس و معدودی نیز دکترا می‌باشند که از این افرادی بوده‌اند که از قضات عالی رتبه و یا مسئولان کشوری تاردۀ معاونت وزیر و ریاست کل گمرگ کشور و یا منطقه‌ای از شهرداری در تهران را  … را در اختیار داشته‌اند.

مدارس و اختصاصا مدرسه پسرانه مقرراتی را در راستای نظم و انظباط همچنین تلاش مضاعف دانش آموزان در درس خواندن به صورتی عرفی و نانوشته وضع کرده بودند که ذکر برخی از آنها یاد آور خاطراتی میانسالان و کهنسالان روستا می باشد ؛ مقرراتی چون به صف شدن دانش آموزان پس از تعطیلی مدرسه در دو صف بچه های قلعه بالا و بچه های قلعه پایین که هیچ دانش آموزی حق خروج از صف را تا رسیدن  به مقصدی که مشخص شده بود را نداشت مگر آن که از محل منزلش عبور می کرد و پس از رسیدن به مقصد به عنوان مثال صف قلعه بالا تا  «سر قلعه» و صف قلعه پایین تا «ته کال» حفظ می شد و به محض رسیدن به این مکانها از سوی مسئول صف که بعضا مبسر کلاس بود با گفتن کلمه « صف ورهم » دانش آموزان پراکنده و هر کس به سمتی ادامه مسیر می داد و و یا اگر دانش آموزی از سوی معلمش در حال بازی در کوچه و خیابان دیده می شد فردای آن روز در کلاس احضار و به طرق مختلف تنبیه می شد ؛ چرا که تاکید می شد هیچ دانش آموزی حق بیرون آمدن و بازی را ندارد و باید در منزل به تکالیف خود پرداخته و یا کتابهای خود را مطالعه و مرور کند و مواردی دیگر از این قبیل مقررات.

مسجد

روستا دارای یک مسجد در قلعۀ پایین است که علاوه بر مراسم دینی و مذهبی مراسم ختم فوت بسیاری از اهالی روستا نیز در آن به جا آورده می‌شود. این مسجد درمرکز قلعۀ پایین و برگذر اهالی قلعۀ بالا نیز واقع شده است.

تکیه‌ای نیز که قدمتی دیرین‌تر از مسجد قلعه پایین دارد، در قلعۀ بالا قرار داشته که آن هم مورد استفاده مراسم و آیین‌های دینی و مذهبی قرار می‌گیرد. این تکیه در مرکز قلعۀ بالا قرار دارد.

حمام

روستای عباس‌آباد از جملۀ معدود روستاهایی است که تقریباً از بدو تشکیل از حمام به صورت خزینه برخوردار بوده که به صورت نوبت صبح (مردانه) و نوبت عصر (زنانه) و یا یک روز مردانه و روز بعد زنانه مورد استفاده قرار می‌گرفته و پس از آن روستا از حمام عمومی با ۴ روش برخوردار شده که سوخت آن مازوت بوده و آب آن نیز از محل چشمۀ قلعۀ بالا تأمین می‌شد.

غسالخانه

عباس‌آباد تا اوایل دهۀ هفتاد شمسی فاقد غسالخانه بود؛ لذا روستائیان اموات خود را در مکانی و بر روی سکویی که در حجرۀ ضلع غربی رباط شاه عباسی به همین منظور تعبیه شده بود شسته، کفن نموده و سپس در گورستان و به عبارتی قبرستان روستا دفن می‌نمودند. باید یاد آور نمود که تا این زمان آب مورد نیاز برای شستشوی اموات از محل عبور آب قنات مرکز روستا که در قلعۀ بالا و پس از درب غربی رباط قرار داشته و با عبور از حجرۀ ضلع غربی رباط وارد رباط شاه عباسی شده و پس از گذر از وسط سکوی واقع در رباط  از ضلع شرقی رباط خارج و به باغهای اطراف سرازیر می‌شود تأمین می‌شد.

در اوایل دهۀ هفتاد با همت اهالی و تلاش شورای اسلامی غسالخانه‌ای در قبرستان احداث و از آن پس روستائیان اموات خود را در این غسالخانه شسته و سایر مراحل را در همان محل قبرستان به انجام می‌رسانند.

راه‌های ارتباطی

از آنها که روستا بر کنارۀ جادۀ شاهرود ـ سبزوار و جسبیده به آن می‌باشد از این امتیاز برخوردار بوده که به سهولت به شهرها و بخشها یا روستاهای اطراف به سهولت در ارتباط باشد. شهرهایی چون سیاحی و شاهرود در غرب روستا شهر وسبزوار و بخش داورزن در شرق آن. نزد دهاتی گوناگون در این رو مسیر و به منظورهای متفاوت صورت می‌پذیرد.

مسکن و تسهیلات زندگی

هر چند در طی ساهالی اخیر به دلیل افزایش جمعیت غیر ساکن و مهاجر و گذران ایام چند در طول سال از جمله ایام نوروز و یا محرم هر سال این گروه به روستاخانه  سازی به شیوه و سبک مدرن با مصالحی چون آجر و یا بلوک ورونق گرفته و بر وسعت روستا نیز افزوده است اما اغلب خانه‌های روستا و بالاخص در شکل اولیۀ قبل از نوسازی‌های اخیر، شکل خانه‌های روستا، مناسب مناطق کویری کشور می‌باشد به این مفهوم که جنس خانه‌ها گل وحشت گل، عرض دیوارها بیش از ۵۰ سانتی‌متر و یا قریب به آن، سقف خانه‌ها گنبدی شکل می‌باشد. از خصوصیات چنین خانه‌هایی خاص مناطق کویری این است که وجود دیوارهای پهن گلی سبب نگهداری گرما در داخل وجلوگیری از ورود سرما در داخل در زمستانها و در نتیجه گرم نگه داشتن محیط خانه و در تابستانها عکس آن یعنی سرد نگه داشتن درون خانه و جلوگیری از ورود گرما به داخل می باشد. خانه‌های سنتی اینگونه در روستا علی‌العموم به صورت چند تک اتاق در مجاورت هم با آشپزخان (مطبخی) جداگانه و سرویس بهداشتی (دستشویی یا توالت) در دورن حیاط می‌باشد. این خانه‌ها بدون حمام و سایر امکانات رفاهی و بهداشتی دیگری می‌باشد که البته در خانه‌هایی که امکان و ظرفیت ساخته شدن حمام در داخل ساخت سنتی می‌رود اخیراً برخی توانسته اند این امکان رفاهی را برای خود فرام آورند.

اغلب این خانه دارای حداکثر ۴ اتاق می‌باشند. پشت‌بام و دیوارهای این خانه‌ها که در اثر بارانهای زمستانی شسته می‌شود هر چند سال یک بار با کاهگِل۱ مجدداً پوشش داده می‌شوند. این امر برای پشت‌بامها زودتر از دیوارها صورت می پذیرد.

 

۱- کاهگل: مخلوط کاه و گل می‌باشد که جهت چسبندگی و استحکام بیشتر گل کاه به آن افزوده می‌شود و با مخلوط و هم زدن این دو که علی‌العموم با پا و توسط مردان و بعضاً کمک خانمها صورت می‌پذیرد مورد استفاده قرار می‌گیرد.

(قسمت ۲)

سیمای ده

در توصیف سیمای ظاهری روستا باید گفت که پراکندگی منازل به گونه ای است که کاروانسرای شاه عباسی در وسط روستا قرار گرفته و منازل مسکونی از طرف شمال , جنوب و غرب تقریباً به نسبتی مساوی در اطراف آن پراکنده شده است؛ پرکندگی و نمای کلی روستا در تصویر هوایی شکل زیر قابل مشاهده می‌باشد.

محله‌ها و کوچه‌ها

عباس‌آباد از دو قلعۀ بالا و پایین در ضلع شرقی و غربی رباط شاه عباسی تشکیل شده که هر قلعۀ دارای محله‌ای است که اهالی روستا اوقات فراقت خود را در آن مکان و محله گردا آمده و به محاوره در خصوص موضوعات مختلف پرداخته و ایام سپری می‌نمایند این محله‌ها در قلعۀ بالا به در قلعه و در قلعۀ پایین به تِه کال شهره می‌باشد و این گذشته از آن است که بعضاً در محوطۀ رباط و یا دالان ورودی شرقی رباط نیز در اوقات و مناسبتهای مختلف چنین تجمعاتی صورت می‌گیرد که این امر در دهه‌های گذشته صورت بیشتری به خود می‌گرفت به عنوان مثال می‌توان به گذراندن اوقات فراقت روستائیان (مردها) در سایۀ ورودی درب شرقی رباط در ایام گرم و سوزان تابستان بالاخص در گذشته اشاره داشت

و اما کوچه‌های روستا از نظم و قاعدۀ خاصی برخوردار نبوده و می‌توان کوچه‌هایی را با عرض حدود یک متر تا عرض ۶ متر و بلکه بیشتر هم مشاهده کرد که در گذشته که روستا شکل سنتی خود را کامل حفظ کرده بود آنها را با دیوارهای گلی مشاهده کرد اما اکنون متاسفانه با ساخت و سازهای صورت گرفته و تخریب بسیاری از منازل قدیمی دیوارهای آجری و نمای سنگ و… را نیز مشاهده کرد. در حال حاضر اکثر کوچه‌های قلعه بالا سنگ فرش می‌باشد که این مسئله در کوچه‌های قلعۀ پایین مشاهده نمی‌شود.

آموزش:

تاریخچۀ آموزش

عباس‌آباد از معدود روستاهای شهرستان شاهرود است که از گذشته‌های بسیار دور سواد آموزی درآن رواج داشته است. این امر در گذشته در مکتب خانه‌ای صورت می‌پذیرفت که آموزگار یا آموزگاران آن از با سوادان و به تغییری، ملاهای ساکن و از اهالی آنجا بوده است و بسیاری از اهالی در گذشته در این مکتب خانه خواندن و نوشتن را آموخته‌اند؛ و جالب آنکه ضمن سواد آموزی، مراسمی به مناسبتهای خاص از طریق این مکتب خانه‌ها صورت می‌پذیرفته که می‌توان به مواردی از جمله مورد زیر به عنوان مثال اشاره کرد:

 مثال : هرگاه در روستا زنی وضع حمل کرده و فرزندی به دنیا می‌آورد دانش‌آموزان مکتب با دستور ملای خود به منزل آن شخص رفته و با خواندن ابیاتی جهت خوش‌آمد گویی تازه متولد شده و تبریک به خانواده وی از مرد خانوادۀ مذکور مبلغی را برای استاد یا همان ملاّی خود دریافت کرده و به وی می‌دادند و او نیز به پاس این خدمت آن روز را تعطیل و درسی داده نمی‌شد و دانش‌آموزان به اصطلاح خود آزادو فارغ از درس و مشق بودند.

حق‌الزحمه ملای مکتب از طریق هدایا و یا کمکهای مردمی به صورت پول نقد و یا کالاتهیه می شد. یکی از راه‌های تهیۀ و کمک کالایی و به این صورت بوده است که هرگاه تکلیف و یا مشقی به دانش‌آموزان داده می‌شد باید در سرمشق خود دانش‌آموزان این بیت را می‌نوشتند که:

اول سرمشق شیرینی خوش است          کلّه‌های قند در سینی خوش است

به این مفهوم که شمایی که  مشق می نویسید برای ملاّی خود کله قند تهیه کنید.

مدرسه

اولین مدرسۀ رسمی عباس‌آباد به نقلی در سال۱۳۱۷ تأسیس۱و شروع به پذیرش پسرها و دخترها برای تحصیل نمود. در بدو امر مدرسۀ رسمی از سوی اهالی روستا با استقبال مواجه نشد چرا که اولیاء دانش‌آموزان بر این باور بودند که آن مدارس انگلیسی است و چنانچه فرزندانشان در این مدارس به تحصیل بپردارند به زعم آنها انگلیسی شده و از راه اسلام منحرف می‌شوند» (مصاحبه با حاج حسین محمدی) این نوع نگرش سبب ساز بود تا اولیا از رفتن فرزندانشان به مدرسۀ مدرن آن روز جلوگیری نمایند اما دخالت نیروهای ژاندارمری در مشاهدۀ کودکان و نوجوانان در کوچه و خیابان و انتقال اجباری آنها به مدرسه و نشاندن بر سر کلاس درس به مرور سبب شد تا اهالی به این امر تن در داده و با تحصیل فرزندانشان در مدرسه موافقت نمایند.

در این امر آنچه که بدیهی می‌نماید بیش از هر چیز در اندیشه و تفکر اهالی تأثیرگذار بوده باشد، آموزه‌های دینی و باورهای مذهبی آموخته از منابر با تصور بر این که آموزش در این مدارس انسان را از دین اسلام تهی و حس وطن پرستی را تضغیف می‌نماید بوده و ملای مکتب خانه نیز که موقعیت اجتماعی خود را در خط می‌دید بر این نوع تفکر صحه گذاشته و از تلاش در جلوگیری آموزش کلاسیک فرزندان و روستا کوتاهی و دریغ نمی‌ورزید.

اما پس از تأسیس اولین مدرسه و تحصیل فرزندان روستا که دختر و پسر در یک مدرسه به تحصیل مشغول بودند با افزایش جمعیت و در نتیجه افزایش دانش‌آموزان و احداث مدرسه دیگر و شروع انقلاب اسلامی مدارس دختر و پسر از یکدیگر جدا شده، سرانجام مدرسۀ راهنمایی نیز به جمع مدارس روستا افزوده گشت که تنها پسران می‌توانستند در این مقطع و در این مدرسه به ادامۀ تحصیل بپردازند به گونه‌ای که دانش‌آموزان روستاهای اطراف از جمله، توران، فرومد (فریومد)، استربند و … نیز در این مدرسه پذیرش می‌شدند.

۱– در نوشته‌ای که از آقای حسین علینقی از طریق شبکه‌های اجتماعی به دست نویسنده این سطور رسیده در خصوص تاریخچۀ تأسیس مدرسه در روستای عباس‌آباد چنین آمده است: «تأسیس دبستان چهار کلاسۀ سوم اسفند سابق سال ۱۳۲۶ شمسی. ساخت مدرسه: شروع ساخت در سال ۱۳۳۲ توسط مهندس کبیری رئیس وقت معادل عباس‌آباد کلید خورد، می‌گفتند انگیزه ساخت دبستان توسط خانم ایشان به منظور نزدیکی به ادارۀ معادن و جهت آسایش دو فرزندش، بهمن و هما بوده است و به همین مناسب هم مراسم کلنگ‌زنی آن توسط خانمش به همراه مرحوم حاجیۀ فاطمه محمد حسینی (همسر مرحوم حاج عزیز)←         →انجام گرفته است … کلیۀ مصالح مصرفی از جملۀ تهیه و پخت آجر و گچ تا تهیه و نصب در و پنجره چوبی توسط نیروهای کار موجود در معدن اجرا شده است … بخش شمالی ساختمان تا قبل از تعطیلی معادن به عنوان بهداری استفاده می‌شد … متأسفانه ساختمان این مدرسه در سال ۱۳۸۳ به عنوان ساختمان بازدید احتیاج آموزش‌وپرورش شناخته شد و از سوی ادارۀ  آموزش‌و پرورش سمنان فروخته شد.» در این نوشتار از کسانی چون مرحوم حسین عبداللهی، عزیز آقاحسینی و ناصر کاظمی که در معماری، ساخت و نازک کاری آن همکاری نموده‌اند یاد شده است.

بازدیدها: ۱۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *