دکتر روح الله رضاعلی

اگر در تکمیل جمله فوق دچار تردید هستید و حتی پاسخ خود را سریع دادید برای تأمل بیشتر ادامه مطلب را مطالعه کنید:

پس از امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه، سران مشروطه گرد هم آمدند و از طرف این مجلس دوازده نفر  را مأمور نوشتن نظام‌نامه انتخابات مجلس کردند. این نظام‌نامه در ماه شهریور ماه سال ۱۲۸۵ شمسی به امضای مظفرالدین شاه رسید.پس از تدوین نظام‌نامه، انتخابات در ۲۵ شهریور ۱۲۸۵ ه. ش، در تهران برگزار شده و ۶۰ نماینده از سوی تهرانی‌ها عازم مجلس شورای ملی شدند. کمی بعد انتخابات در دیگر شهرستان‌ها هم برگزار شد.

نخستین جلسه رسمی مجلس شورای ملی در تاریخ قانون‌گذاری پس از ۵ سال و ۷ ماه فترت در اول تیر ۱۳۰۰ توسط احمدشاه قاجار گشایش یافت. نمایندگان این دوره مجلس به موجب ماده ۶ نظام‌نامه انتخابات از بین طبقه اشراف و شاهزادگان، تجار و مالکان، روحانیون و اصناف انتخاب شدند.با مروری بر مواد ۴ و ۵ این قانون متوجه می شویم که مشروطه خواهان با تأسیس مجلس به دنبال چه چیزی بودند.

« ماده چهارم – انتخاب‌شدگان باید دارای مقامات ذیل باشند اولاً زبان فارسی بدانند ثانیاً سواد فارسی داشته باشند ثالثاً رعیت داخله باشند رابعاً‌معروفیت محلی داشته باشند خامساً داخل در خدمت دولتی نباشند سادساً سن آنها کمتر از سی سال نباشد و اضافه از هفتاد سال نباشد سابعاً در امور‌مملکتی بصیرتی داشته باشند.

‌ماده پنجم – اشخاصی که از انتخاب شدن محروم هستند اولاً طایفه اناثیه ثانیاً تبعه خارجه ثالثاً اهل نظام بری و بحری که مشغول خدمتند رابعاً‌ ورشکسته به تقصیر خامساً مرتکبین به قتل و سرقت و مقصرین و آنهایی که مجازات قانونی اسلامی دیده‌اند و متهمین به قتل و سرقت و غیره که شرعاً‌ رفع تهمت از خود نکرده باشند سادساً آنهایی که سنشان از سی سال کمتر باشد سابعاً اشخاصی که معرف به فساد عقیده هستند و متظاهر به فسق.

البته با شروع مشروطه خواهی سرعت تحولات سیاسی بسیار بالا بود و پس از به‌توپ بستن مجلس (۱۲۸۷ شمسی) «ضرب حکومت» بر پیشانی مجلس نوپا نقش بست و این نظام نامه هم در سال ۱۲۸۸ شمسی منسوخ شد.مجلس برای از بین بردن استبداد و از طرفی برای عدالت و توسعه و پیشرفت این سرزمین شکل گرفت که تاریخ آن فراز و نشیب های فراوانی دارد تا اینکه با  انقلاب ۵۷ این مجلس با نگاه انقلابیون دچار تغییرات فراوانی شد و بحث ها و چالش های فراوان در سالهای اولیه انقلاب این مجلس مقدس را به تغییر نام و اصلاحات محتوایی و شکلی سوق داد و نمایندگان با ویژگی های ذیل قسم می خورند: … در انجام وظایف وکالت، امانت و تقوا را رعایت کنند و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پایبند باشند …»

  • «اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران
  • تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران
  • ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه
  • داشتن حداقل مدرک فوق دیپلم و یا معادل آن
  • داشتن سوء شهرت در حوزه انتخابیه
  • سلامت جسمی در حد برخورداری از نعمت بینایی، شنوایی و گویایی
  • حداقل سن ۳۰ سال تمام و حداکثر ۷۵ سال تمام.»

در ماده ۳۰ همین قانون موانع داوطلب شدن به شرح زیر ذکر شده است:

  • «کسانی که در جهت تحکیم مبانی رژیم سابق نقش موثر داشته‌اند.
  • ملاکین بزرگ که زمین‌های موات را به نام خود به ثبت رسانده‌اند.
  • وابستگان تشکیلاتی و هواداران احزاب، سازمان‌ها و گروه‌هایی که غیرقانونی بودن آن‌ها از طرف مقامات صالحه اعلام شده است.
  • کسانی که به جرم اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران محکوم شده‌اند.
  • محکومیت به ارتداد به حکم محاکم صالحه قضایی.
  • مشهورین به فساد و متجاهرین به فسق.
  • محکومین به حدود شرعی، مگر آن‌که توبه آنان ثابت شده باشد.
  • قاچاقچیان و کسانی که به حکم دادگاه مشمول اصل چهل و نهم قانون اساسی باشند.
  • وابستگان به رژیم سابق از قبیل اعضای انجمن‌های شهر و شهرستان و وابستگان به تشکیلات فراماسونری و هیات رییسه کانون‌های حزب رستاخیز و حزب ایران نوین و اعضای فعال آن‌ها، نمایندگان مجلس سنا، شورای ملی سابق و ماموران ساواک.
  • محکومین به جنایت و کلاهبرداری، اختلاس و ارتشاء و غصب اموال دیگران و محکومین به سوءاستفاده مالی به حکم محاکم صالحه قضایی.»

اما در این روزهای سرد زمستانی که نوید بهاری ندارد، کاندیداها در انتخابات نمایندگی مجلس در تلاش هستند تا با دمیدن در تنور انتخابات اسفندی گرم و بهاری سبز بسازند و عزم جدی برای نشستن بر صندلی های سبز دارند. تاریخ گواه این است که آدم هایی بر این صندلی ها نشستند که هر کدام در اندیشه ای و برداشتی خاص که از نحله های فکری گروه و یا نهایتا تجربه زیسته می آیند و تلاش کردند که چاره ای برای خشکسالی و دروغ و  دشمن بیابند،اما با همه ویژگی هایی که برای نماینده مجلس در ادوار گذشته ترسیم شده شاید بتوان به ظن نگارنده آنرا در سه کلمه شرافت، کفایت و لیاقت خلاصه کرد.

شرف به معنی بزرگواری و بلندمرتبگی است. این کلمه در اصل به معنای بلندی و مکان بلند است. به فردِ بلندمرتبه و بزرگوار، شریف گفته می‌شود. برترین و افتخار پیدا کردن در زندگی نیز به معنی شرف گفته شده است. شرافت انسان به این است که خود را آن گونه که هست بشناسد و اطلاع کامل از ابعاد انسانی و حیوانی خود به دست آورد، آن گاه سرزمینی را که در آن زندگی می کند و خداوندی را که مبدأ و خالق این جهان است بشناسد و هدف از خلقت خود را در این جهان تشخیص داده  و با تمام توان و نیروی خود به سوی آن رهسپار گردد، اگر خداوند، هستی را برای انسان خلق کرده است، اما انسان را برای خود خلق کرده و شرافت انسان به این است که خالق خود را خوب بشناسد و با تمام وجود بندگی او را کند و خود را به کمتر از بهای خود نفروشد. در نهایت شرافت انسان به این است که خود را آن‌گونه که هست بشناسد. تردیدی نیست هر کس که  به نقطه مناسب در حرفه خویش رسیده- چه مقامات معنوی، چه مادی- از شاهراه همت و اراده قوی رسیده است. او به سرزمینی که در آن بدنیا آمده عشق می ورزد و می داند که چراغ، اول به خانه رواست.

کفایت یعنی بسندگی، کفاف، شایستگی، قابلیت، لیاقت (دهخدا). کفایت یعنی او شایستگی لازم و قابلیت مکفی برای تصمیم سازی و تصمیم گیری را داراست، می داند که وضغ قانون و نظارت بر اجرای آن چه ابعادی دارد. امکان دسترسی و بهره مندی از منابع و تجارب گذشته میهنی و تجارب زیسته جهانی در اداره یک سرزمین را دارد. دارای بصیرت است یعنی می تواند با برقراری ارتباط بین گذشته و حال، آینده را ترسیم کند او دارای کفایت اجتماعی است یعنی دارا بودن مهارتها و رفتارهای اجتماعی که سبب تعامل موفقیت آمیز در موقعیت های اجتماعی متفاوت می شود و نتیجه آن نگهداری موفقیت آمیز ارتباطات و مهارت های اجتماعی است (سگرین، ۲۰۰۰؛ به نقل از سلیمانی و همکاران، ۱۳۹۵)آنچه او در خشت خام می بیند دیگران در آینه می بینند.

لیاقت یعنی سزاواری. شایستگی. زیبائی. برازندگی . موافق و درخور آمدن.قابلیت : برداشت کنم آن کسان را که در باب ایشان سیاست فرموده باشم اگر لیاقت دارند برداشتن را (تاریخ بیهقی) دهخدا.

ارزش، استحقاق، اهلیت، سزاواری، صلاحیت، عرضه، قدر، کارآیی و مرتبه مترادف با لیاقت است. کسی که در خود صلاحیتی می بیند، می تواند بر پایه عزت نفس به شایستگی هایی در حرفه خود دست یابد. او می تواند آنچه که مدنظر دیگران برای آسایش، رفاه و زندگی همراه با شادی ست را درک کند و خود را لایق تحقق آرزوی دیگران می داند. حال باید پرسید که چه کسی شرافت ، کفایت و لیاقت نمایندگی مردمی را دارد که امید در دلشان یخ زده و طبیعت هم این باور را  ایجاد کرده که حتی برای باران فقط باید دعا کرد، وقتی هنوز انسان های با شرافت،  کفایت و لیاقت در این سرزمین نفس می کشند و یا در تاریخ معاصر ما خون دل ها خوردند و چه سفرها که رفتند و رنج دوران ها  را کشیدند می بایست مسئولیت پاسخمان به پرسش اول را پذیریم.

 

 

بازدیدها: ۴