برگرفته از کتاب مونوگرافی عباس آباد شاهرود( تالیف رضا جعفری)

قسمت۳

حرکات جمعیت

 

ازدواج

در گذشته وقتی پسری قصد ازدواج داشت به چند صورت انتخاب دختر مورد نظر صورت می گرفت :

الف) توسط معرفی پدر ومادر،اقوام، همسایه ها و …

 ب) درایام عید نوروز از اول فروردین تا روز ۱۳ در محیطی از روستا که عیدگاه نامیده می شد؛ یعنی جایی که مراسم ایام عید و یا سرگرمیهای ایام نوروز در آن انجام  می شد . مردم روستا اعم از زن ومرد ودختر و پسر بالباسهایی که همزمان با سال جدید به عنوان لباس عید بر تن می کردند در آنجا حضور یافته و به انجام سرگرمیهای مختلف از جمله بازیهای محلی ویا شادیهای نوروزی چون رقص محلی و… می پرداختند. در قمستی ازاین مکان که تپه مانند و بلندتر از جاهای دیگر این مکان بود ، جوانان پسر روستا در آن قسمت حضور یافته به رصد دختران          پرداخته و هر کس به فراخور موقعیت خود دختری را که دراین مراسم حضور داشت انتخاب کرده و پس از پایان مراسم موضوع را با اولیای خود بالاخص پدر خانواده در میان می گذاشت.

در صورتی که اولیا، دختر مورد نظر را از جمیع جهات اعم  از نسب خانوادگی،   قبیله ای یا اقتصادی در شان وجایگاه خود ملاحظه کرده و احتمال پذیرش خانواده دختر را می دادند ، موضوع را به اطلاع پدر ومادر دختر رسانده و پس از پذیرش از سوی خانواده دختر ، دو – سه روز پس از آن در مکان عیدگاه در ضمن مراسم این مکان و به هنگام رقص  دخترها که بخشی ازمراسم ایام نوروز در عیدگاه بود ، زمانی که دختر مورد نظر شروع به رقص می نمود خواستگار ( پسر مورد اشاره) به نشانه خواستگاری روی سر دختر پول ریخته ومراسم نامزدی آن دو از همان زمان  بدون این که عقدی در میان باشد آغاز شده و پس از آن جشنی به نام کفش ودستمال برگزار می شدکه شامل یک دست لباس ، کفش و شیرینی بود با جشن و پایکوبی توسط خانواده داماد و اقوام ایشان به سوی منزل خانواده دختر حرکت کرده و در مسیر ، زنی از اقوام خواستگار که بسته هایی از  نخود وکشمش ومویز را در دامن خود به همراه داشت بین زنان و دختران همراهی کننده تقسیم می کرد.

 دوره نامزدی بدون هر گونه عقدی بین یک ، دو یا سه سال – بستگی به شرایط اقتصادی و آمادگی ازدواج داماد داشت – به طول می انجامید و پس از فراهم شدن شرایط، عروسی صورت می گرفت که علی العموم عروسی از  ماه شهریور َآغاز وتا پاییز ادامه داشت و در ایام عید ، تابستان و زمستان هیچ گونه عروسی ای صورت نمی پذیرفت.

لازم به ذکر است که مهریه عروس معمولا یک باب منزل (خانه) یا قسمتی از یک باغ یا بخشی از واحد آبیاری به نام لنگ (یک یا دو یا سه یا چند لِنگ آب) تعیین می گردید که در عقدنامه های تحریری ومعمولا یک برگی به ثبت می رسید.

مراسم عروسی نیز معمولا سه تا ۴ روز به طول می انجامید. این امر در ابتدا با آوردن مطرب (اصطلاحا به کسانی اطلاق می شد که از سازهای محلی ازجمله دهل وسُرنا و.. استفاده کرده و می نواختند) از شهرستان سبزوار در طول سه چهار روز عروسی آغاز می شد.

 در روز اول ، خانواده داماد حنا را که همراه با رقص وپایکوبی صورت می پذیرفت به منزل خانواده عروس برده و روز بعد ( روز دوم ) تحت عنوان باشلق که شامل شیر، طلا و پول نقد ( که تحت عنوان شیربها در موقع خواستگاری از سوی خانواده عروس تعیین گردیده بود) می شد و معمولا پولها  بر تعدادی کله قند چسبیده بود به خانه عروس منتقل و به محض رسیدن پولهای چسبیده به کله قند تحویل بزرگتر (ریش سفید) خانواده عروس می شد و پس ازشمردن پول  توسط ریش سفید ، مبلغ کمی هم به عنوان « تحفه » تقدیم آورنده پول می شد و با این عمل که دراصل دادن باشلق یا شیربها بود اقدام به آوردن عروس می کردند که اصطلاحاً گفته می شد      « عروس را از خانه در َآوردند » . سپس عروس را سوار بر اسب (که مرکب رایج آن زمان بود) به منزل داماد منتقل کرده و شب آن روز ، عروس دخترهای هم سن و سال و یا کوچکترازخود را توسط و به عبارتی با وساطت شخصی دیگر دعوت کرده وآن شب ، دخترها که تقریبا تمامی دخترهای ده را شامل می شد با شام پذیرایی می شدند و در پایان شب با حنا بستن دست و پا و سر عروس از داماد دعوت می شد که آن شب را با عروس در یک اتاق به سر برده ، یک یا دو زن مسن نیز در منزل و یا اتاقی دیگر به عنوان همرا ه یا ساقدوش دختر سحر می کردند.

صبح آن روز دو زن مذکور نزد پدر داماد رفته و با این عنوان  که  « عروس قصد  شستن حنای خود را دارد » تقاضای مشتلق کرده و او هم با گفتن مثلا  « یک تخته قالیچه یا گوسفند یا … » – که علی العموم هم در حد گفتار بود نه عمل – مشتلق آن دو را تقدیم نموده سپس اقدام به شستن حنای دست ، پا و سر عروس می نمودند. پس از آن و در روز سوم عروس را جهت آرایش نزد شخصی از اهالی روستا  که دستی بر آرایش داشت برده تا به اصطلاح آرایش گردد و پس از آن در دو مرحله عروس و داماد به حمام منتقل می شدند ؛ بدین گونه که ابتدا داماد را با هلهله و پایکوبی و گفتن شاباش به حمام (که عمومی بود) برده تا عروس نیز (که در به اصطلاح آرایشگاه بود ) آماده شود ؛ داماد پس از استحمام  در اتاقکی که از چهار تخت چوبی ساخته شده بود و حجله نامیده می شد با پوشیدن لباس که شامل کت و شلوار وکراوات و کفش و .. بود آماده می شد که ضمن آن جشن و پای کوبی در مقابل حجله نیز صورت می گرفت.

لازم به ذکر است که استحمام داماد وعروس توسط چند نفر که معمولا از اقوام و یا دوستان نزدیک آنها بودند صورت می پذیرفت و در طول استحمام داماد و عروس و همراهانشان از سوی دوستان ، اقوام و فامیل با نوشابه ، شربت و … پذیرایی می شدند.

پس از اتمام حمام ، داماد سوار بر اسب تزئین شده به منزل منتقل و پس از پذیرایی و صرف ناهار ¹، عروس به حمام منتقل می شد که در این هنگام از طرف مادر عروس  دوبیتی ای – که در اصطلاح مردم روستا روبعی  گفته می شد – برای عروس خوانده می شد . به عنوان مثال :

ببردند هم گل وهم بلبلم را                        شکستند در چمن شاخ گلم را

ببردند منزلم را دور کردند                         دگـر بـا کی بگـم راز دلـم را

پس از استحمام و بازگشت داماد هر دو سوار بر اسب تزئین شده ، داماد در حالی که آینه ای را روی اسب مقابل خود داشت درجلو و عروس نیز که جز لباس عروس با سه تیکه پارچه دیگر پوشیده می شد ، به گونه ای  که نهاو توان دید کسی را داشتو نه کسی توان دیدن صورت او را ، پشت سر داماد نشسته ، چند نفر از اقوام داماد و عروس با  هواداری در دو طرف اسب ، با جشن و پایکوبی مسیر حمام تا منزل داماد را همراه با رقص محلی، چوب بازی وشاباش با ریختن لباس و قند وموادشوینده و پول ومیوه و شیشه نوشابه و… بر سر  عروس و داماد ، آنها را مشایعت می کردند و دراین بین جوانان ، نوجوانان  و بعضا کودکان نیز اقدام به جمع کردن هر آنچه بر سر عروس  و داماد ریخته می شد ،  می کردند و چه بسا این امر حوادثی را در پی داشت.

———————————————————————————————————————–

۱ – لازم به ذکر است که پس از صرف ناهار شخصی  با آفتابه  و لگن و جارو بسته به کمر و حوله یا دستمال انداخته بر روی دست ، نیازمهمانان به شستن دست با آفتابه و لگن و یا خلال دندان با چوب جارو و خشک کردن دست با دستمال یا حوله را مرتفع می نمود.

———————————————————

در طول مسیرمشایعت عروس و داماد علاوه بر آن که هر کس قصد دادن کادو و یا هدیه ای علی العموم نقدی( پول ) را داشت به شخصی از همراهان عروس و داماد در اطراف اسب حامل آنها می داد و او هم با نوشتن اسم دهنده پول و مبلغ داده شده سیاهه ای از کمکها را تهیه می کرد ،  زنانی از اقوام ، خویشان و نزدیکان عروس و داماد – عمدتاً به نشانه شادمانی – چند روبعی تقدیم عروس و یا داماد می کردند که به عنوان نمونه می توان به این موارد اشاره کرد:

برای داماد:

ای میـــر علـم دولتـت پـاینـــده     خـشـت طلا بــه زیر پـات ورکـنـده

هر که که تو را دوست، مرا بنده     هر که که تو رادشمن، سرش ورکنده

و برای عروس:

از حـمـوم در آمـدی و سیـبم دادی              مانند خودت سرخ وسفیدم دادی

اون سیب که داده ای هنوزش دارم              در نقره گرفته و عـزیزش دارم

جشن و پایکوبی تا اواخر عصر آن روز ادامه داشت تا این که در شب همان روز عروس در منزلی غیر از محل سکونت عروس و داماد به اصطلاح برتخت نشسته و تا پاسی از شب دخترها و زنان روستا  به تماشای ایشان می رفتند و در این بین مطربها به برگزاری نمایش یا تئاتر – که در اصطلاح اهالی شب بازی نامیده      می شود- پرداخته و در پایان شب نیز عروس و داماد، مجدداً با جشن و هلهله به محل اقامتش که همان منزل پدری داماد بود منتقل   می شد و فردای آن روز ، مادر عروس اقدام به دادن جهاز به دختر خود می کرد که معمولا شامل چند عدد بشقاب و سماور و چراغ و سُرخویی¹ و… لوازم اولیه زندگی بود اصطلاحاً در خنچه (که برروی سر جوانان حمل می شد) به منزل داماد منتقل می شد وپس از شمارش عروسی پایان یافته تلقی  می گردید و در انتها لبهاسهای جهاز باید توسط مادر شوهر بین اقوام تقسیم می شد .

محل سکونت عروس و داماد منزل مسکونی پدر شوهر بود ( شوهر مکان ) به  گونه ای  که بعضا خورد و خوراک و … را نیز با پدر شوهر و مادر شوهر صرف  می کردند .

 عروس را حقی نبود تا بدون اجازه پدر  شوهر بیرون رفته و یا حتی به منزل پدری و یا اقوام خود مراجعه کند و تا یکی دو ماه پس از ازدواج نیز نمی توانست  به تنهایی حمام برود و باید شخصی او را در حمام رفتن همراه بود که این امر را معمولا همسایه ، خاله ، عمه ویا… عهده دار می شد. این رسم تا زمان  « خانه برونی» ادامه داشت که حدوداً یک یا دوماه ، بسته به وسعت مالی خانواده شوهر، ادامه داشت.

 در مراسم« خانه برونی» مادر عروس با دعوت اقوام و همسایه ها همراه با مراسم جشن به منزل مادر عروس رفته وآن شب را مهمان مادر عروس بودند و دراین شب کـادویی تحـت  عنـوان « خـانه بـرونی» یـا «رونـمایی» از سوی مادر عروس تقـدیـم عروس و داماد می شد. از فردای آن روز عروس اجازه می یافت که به تنهایی برای هر امری به بیرون از منزل برود اما رفتن به خانه پدری و سایر اقوامش نیاز به اجازه مادر شوهر داشت.

مکان زندگی عروس و داماد حدود یک تا ۳ سال و بعضا هم تا زمانی که پسر دیگری از خانواده شوهر ازدواج نماید و فرزند تازه داماد جایگیزین آنان شود در منزل پدر شوهر بود و پس از آن به مکان دیگری منتقل می شدند.

——————————————————————————————————————————-

۱ – پارچه بافته کوچکی به شکل بیضی و یا گرد در اندازه تخم مرغ و یا گردو که بر سر کوزه آب قرار می گرفت

———————————————-

 لازم به ذکر است ازدواج در این روستا هم به صورت درون گروهی و هم بدون گروهی صورت می‌پذیرفته و در حال حاضر همین‌گونه می‌باشد اما در دهه‌های اخیر ازدواج برون گروهی نماد بیشتری نسبت به درون گروهی به خود گرفته است. افزایش سطح تحصیلات و بالتبع افزایش سطح آگاهی اعم از دختر و پسر از مهمترین عوامل تأثیر گذار بر نگرش به ازدواج و همسریابی می‌باشد. در حقیقت مطابق نظریۀ ویلیام گود، نوسازی در سطح فردی و اجتماعی توانسته است بر سن ازدواج و نوع آن تأثیر گذار باشد.

بازدیدها: ۵۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *