سه سال پس از قتل امیرکبیر مدرسه دارالفنون در سال ۱۲۳۰ افتتاح شد و عزیز خان آجودان باشی ریاست مدرسه را بر عهده گرفت. آن زمان این اولین مدرسه بود که حکومت رسمی کلید دار آن شده بود. اما در آن فقط شاهزادهها و فرزندان امیران و اشرافزادگان میتوانستند ثبت نام کنند، مدرسهای که فضای فیزیکی و ساختمان آن برگرفته از نقشه یک پادگان انگلیسی بود و معلمینی تقریباً غیر ایرانی و با برنامه درسی کاملاً وارداتی. البته وقتی ثمرات مفید و سازنده این مدرسه روشن شد توسعه مدارس در سطح کشور در دستور کار حکومت وقت قرار گرفت و با تربیت کارشناسان و معلمان ایرانی کم کم مدرسه دارالفنون که خانه «پیشه ها و حرفه ها» شده بود بعد از ۷۰ سال به خانه ایران تبدیل شد. اوج توسعه و اهمیت جایگاه مدرسه در سال ۱۳۵۸ بود که می پنداشت «ایران را مدرسه کنیم» یا «تعلیم و تربیت عبادت است». تقریباً چند سالی از استقرار جمهوری اسلامی نگذشته بود که این نهاد مقدس کعبه آمال میهن دوستان و عاشقان ایران برای رشد و توسعه شد، اما در اواخر دهه شصت به وضعیتی رسیدیم که علی رغم وجود مدرسه در جای جای ایران، انتظارات توسعه و رشد که اوج آن از مشروطه خواهی آغاز گردید به امید واهی تبدیل شد و کم کم برادران ناتنی و وجود قارچهای سمی، کاسبان تعلیم و سطحی نگران تصمیم در تربیت، نه تنها تعلیم و تربیت را عبادت نکرد بلکه به تجارتی مقدس تبدیل شد که فقط گردش مالی موسسات کنکوری آن نزدیک به ۷۰ هزار میلیارد تومان در سال است. وجود سیاست «توسعه مدارس غیردولتی» با هدف به ظاهر شیک و عامه پسند «مشارکت مردم» در تضاد اصول ۳، ۳۰ و ۴۳ قانون اساسی و سیاست «عدالت آموزشی» است. اما ما مردان پارادوکس ها شده ایم و به سیاست «مدیریت تعارض منافع» رسیدیم و معمولا برای اجرای آن از اصل انعطاف تا شکنندگی برای دوستان و آفتاب پرستان همیشگی بهره برده ایم. و اما مدرسه، مانند طفل یتیمی است که هر کدام از بخشهای این وزارتخانه حجیم و غول پیکر برای نشان دادن میزان تعهد و وفاداریش به سیاستها و ایدئولوژی حاکم در آموزش و پرورش باری بر دوش نحیف آن میگذارد. مدرسه مانند پدر معنویش امیرکبیر، رگ زندگی اش در حمامی از بخشنامهها و دستورالعملها زده شده و دیگر شاد نیست.تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱۱/۱۹بازدیدها: ۱۲ راهبری نوشتهانتصابات پیروز انتخابات اردوهای ترس…