البته ترامپ فقط در مورد ایران اظهارنظرها و تصمیمات جنجالی نداشته است. به طور کلی وی فردی غیرقابل‌پیش‌بینی در سیاست شناخته می‌شود و حتی لقب مرد دیوانه را نیز به ترامپ داده‌اند.

رئیس‌جمهور جدید آمریکا درست چند هفته پیش از آغاز به کار خود در جمع خبرنگاران گفته بود که ما قصد داریم نام خلیج مکزیک را به خلیج آمریکا تغییر دهیم که از نظر شنیداری نیز زیباتر است. به نظر من این مناسب است.

ترامپ همچنین در ادامه ایده خود ، الحاق کانادا و گرینلند به خاک آمریکا را مطرح کرد و گفت از نیروی نظامی برای ادغام کانادا استفاده نخواهد کرد، اما ممکن است دولت او به استفاده از ابزار قدرت اقتصادی درباره کانادا و گرینلند متوسل شود.

لذا ترامپ نه فقط برای ایران بلکه برای خیلی از کشورهای دنیا ممکن است حامل برخی شگفتی‌ها باشد. اما نکته مهم آنکه او مخالف مداخله آمریکا در کشورهای دیگر است و می‌خواهد تمرکز دولتش را در وجه  داخلی بر اقتصاد و در وجه بین‌الملل بر مقابله با چین قرار دهد. در چنین شرایطی شاید اولویت برای ترامپ در خصوص مساله ایران پیگیری دیپلماسی و گفت‌وگو باشد و در کنار آن بخواهد اهرم فشار بر ایران را نیز حفظ کند. همچنان‌که ریچارد نفیو و ریچارد هاس در مقاله‌هایی که به صورت جداگانه اخیرا در نشریه فارن افرز منتشر کردند، به ترامپ توصیه کردند که همزمان با حفظ اهرم تهدید نظامی، باید یک فرصت هم برای دیپلماسی با تهران در نظر بگیرد.

اکنون که ترامپ برای دومین بار در قامت رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا مشغول به کار شده، نزد مردم و سیاستمداران ایرانی این پرسش شکل گرفته که دولت دوم ترامپ چه سیاستی را در قبال مساله‌ هسته‌ای و مذاکره با تهران در پیش خواهد گرفت؟ به‌ویژه که در آستانه تحلیف ترامپ، مایک والتز، مشاور امنیت ملی او، با این ادعا که «پدافند هوایی ایران نابود شده»، گفت که «اکنون لحظه گرفتن آن تصمیمات کلیدی است و در ماه آینده درباره این کار تصمیم‌گیری خواهیم کرد».

فرصت کوتاه برای توافق

رحمان قهرمانپور، پژوهشگر ارشد مسائل بین‌الملل، در این خصوص توضیح داد با توجه به اظهارنظرهایی که در یک ماه اخیر از سوی ترامپ دیدیم، می‌توان گفت که او به‌نوعی تلاش دارد تا چهره جدیدی از خود ارائه دهد. لذا در مورد ایران نیز تلاش خواهد کرد که ابتدا با مساله دیپلماسی شروع کند و پیشنهاد مذاکره دهد، ولی برای رسیدن به توافق یک محدودیت زمانی تعیین خواهد کرد.

قهرمانپور افزود:«اگر در آن فاصله زمانی توافقی شکل نگیرد، به نظر می‌رسد که احتمال اقدام‌های سختگیرانه‌تر و حتی نظامی بیش از گذشته خواهد شد.»

این کارشناس معتقد است که احتمال حاضر شدن تهران و واشنگتن بر سر میز مذاکره خیلی بالا نیست؛ زیرا شرایط، شرایط متوازنی نیست و یک طرف مذاکره که آمریکاست بر این باور است که ایران امروز ضعیف شده و می‌تواند از آن امتیازات بیشتری بگیرد.

وی تشریح کرد: «در چنین شرایطی، طرف ایرانی با توجه به ذهنیت آمریکایی‌ها در پیدا کردن نقطه بهینه برای مذاکره مسیر سختی پیش روی خود خواهد داشت. ضمن اینکه اگر ایران بخواهد توافق را در داخل موجه‌سازی کند کار دشواری خواهد بود.»

این کارشناس با اشاره به اینکه در آبان ۱۴۰۴ باید بحث غروب برجام و مکانیزم ماشه تعیین‌تکلیف شود، افزود: «این بدان معناست که هر دو طرف باید سریع‌تر مذاکره کنند و این مساله فشار مضاعفی بر ایران و آمریکا وارد می‌کند.»

ورژن جدید فشار حداکثری

طهمورث غلامی، پژوهشگر مسائل آمریکا، نیز با اشاره به اینکه ترامپ تجربه دوره نخست ریاست جمهوری خود را دارد، گفت: «در آن تجربه ارزیابی ترامپ این بود که با توسل به سیاست فشار حداکثری قادر است جمهوری اسلامی ایران را سر میز مذاکره قرار دهد و به توافق مطلوب با تهران دست یابد. اما او در این مسیر نه‌تنها موفق نشد بلکه سطح تنش و خصومت بین ایران و آمریکا چنان بالا رفت که در زمستان ۱۳۹۸ دو کشور را در آستانه یک جنگ ناخواسته قرار داد.»

به گفته این کارشناس، این در حالی است که رویکرد اصلی ترامپ اجتناب از ورود به جنگ‌های جدید بود. غرض از بیان این تجربه این بود که تجربه پیشین به ترامپ آموخته است که سیاست فشار حداکثری الزاما منجر به گفت‌وگو و تعامل با ایران نمی‌شود. لذا او در ابتدا تلاش خواهد کرد که از مسیر گفت‌وگو و بدون تهدید و اعمال فشار وارد شود.

غلامی تاکید کرد: «ترامپ در این مدت پیام‌های مختلفی برای ایران مبنی بر آمادگی برای گفت‌وگو ارسال کرده است؛ به این خاطر برخلاف توصیه مشاوران و نزدیکان او به نظر می‌رسد که رئیس‌جمهور آمریکا کار خود را با اعمال فشار علیه ایران آغاز نکند.»

کارشناس مسائل آمریکا با بیان اینکه شرایط نسبت به سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱، دوره نخست ریاست‌جمهوری ترامپ، تغییر کرده است، توضیح داد: «در اثر این تغییر اکنون شاهد هستیم که اقتصاد ایران آسیب‌های بیشتری متحمل شده و حوادث بعد از اکتبر ۲۰۲۳ نفوذ تهران را در سطح منطقه تا حدودی تضعیف کرده است. لذا هر چند ترامپ در ابتدای کار تمایلی برای بازگشت به سیاست فشار حداکثری ندارد اما ممکن است این سیاست به یک انتخاب اجباری برای او تبدیل شود.»  او افزود: «با توجه به نکته دوم که به آن اشاره شد، مدل و ورژن جدید سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران بسیار رادیکال‌تر، تهاجمی‌تر و سخت‌گیرانه‌تر از نسخه نخست آن خواهد بود.»

همچنین غلامی معتقد است که با توجه به تحولات یک سال گذشته می‌توان انتظار داشت در صورت شکست مسیر گفت‌وگو و مذاکره، بار دیگر اتحاد مشترکی بین بنیامین نتانیاهو و ترامپ شکل بگیرد. این کارشناس تشریح کرد که هر چند متاثر از برخی عوامل در شرایط فعلی رابطه نتانیاهو و ترامپ در وضعیت مطلوبی قرار ندارد، اما مساله هسته‌ای ایران موضوعی است که می‌تواند این دو شخص را بار دیگر مانند دور اول به همدیگر نزدیک کند.

غلامی در ادامه گفت: « اگر ترامپ پس از شکست مسیر گفت‌وگو و دیپلماسی به این ارزیابی برسد که ایران در آستانه دستیابی به بمب اتم است، ممکن است از طریق همراهی با اسرائیل، گزینه حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران را مورد توجه قرار دهد. لازم به ذکر است که دولت آمریکا بر اساس ارزیابی و برداشتی که از وضعیت ایران دارد تصمیم خواهد گرفت و در شرایط فعلی ارزیابی آنها این است که ایران ضعیف شده و امکان حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران وجود دارد.»

سه گزینه احتمالی ترامپ

همچنین عبدالرضا فرجی‌راد، سفیر پیشین ایران در نروژ گفت: «ملاک ما باید حرف‌های طرف مقابل باشد. ترامپ در کارزار انتخاباتی برخی اظهارنظرها داشت و در گفت‌وگو با یک خبرنگار ایرانی اعلام کرده بود که آمریکا به حدی گرفتاری دارد که نمی‌تواند به دنبال تغییرات در کشورهای دیگر باشد. ترامپ بعد از پیروزی در انتخابات نیز سخن و اظهارنظر منفی در رابطه با ایران نداشت.» فرجی‌راد با اشاره به صحبت‌های اخیر مارکو روبیو، گزینه پیشنهادی ترامپ برای وزارت خارجه، در سنا گفت: «با وجود اینکه روبیو به عنوان یک چهره ضدایرانی و حامی اسرائیل شناخته می‌شود اما در صحبت‌هایش به این مساله اشاره کرد که اجازه نمی‌دهیم ایران به سلاح هسته‌ای دسترسی پیدا کند ولی آماده‌ایم که به یک توافق با ایران دست پیدا کنیم.»

دیپلمات پیشین ایران تاکید کرد: «به عقیده من قرار نیست که در مرحله اول ترامپ وارد یک کارزار مبارزاتی یا تشدید فشار حداکثری و درگیری با ایران شود. بلکه ترامپ ابتدا این مساله را ارزیابی می‌کند که آیا ایران آماده گفت‌وگو با دولت جدید واشنگتن هست یا خیر؟ اگر رئیس‌جمهور آمریکا احساس کند که ایران مانند دور نخست ریاست‌جمهوری او تمایلی به گفت‌وگو ندارد، طبیعتا وارد فاز بعدی می‌شود.»

سفیر پیشین ایران در نروژ تشریح کرد که فاز سوم هم، بستگی به میزان غنی‌سازی ایران دارد و اینکه آیا آژانس بر برنامه هسته‌ای ایران نظارت کامل خواهد داشت یا خیر. 

فرجی‌راد  گفت به نظر می‌رسد آمریکای ترامپ آماده گفت‌وگو با ایران است، اما اگر تهران می‌خواهد با واشنگتن وارد مذاکره شود باید این آمادگی را داشته باشد که ایالات متحده در اقتصاد ایران فعال باشد؛ زیرا در دوره برجام نیز ترامپ این بهانه را آورده بود که منافع اقتصادی برجام فقط شامل حال اروپا و چین می‌شود و آمریکا بی‌بهره است.