بهنام احتشامعمر گرانمایه به خزانه منه که دُرّ و گوهر شودش دانه منهسعدی علیه الرحمه در قرن هفتم این نکته را یادآور شده است که عمر خود را نباید صرف تجربه های بی فایده و بیهوده نمود. میثم بائو بازیکن سابق فوتبال ایران در مصاحبه ای عنوان کرده است که از لحاظ فوتبالی تجربیات بیشتری نسبت به علی دارد و با توجه به حضور در تیم هایی که سقوط کرده اند یا برای بقا جنگیده اند از این حیث دارای تجربیاتی بیش از علی دایی است و فهم فوتبالی بهتری از بازیکن سابق بایرن مونیخ دارد ، گفته های بائو را اگر در مقام مقایسه با علی دایی قرار دهیم ، کفه ترازو به سمت آقای گل سابق جهان سنگینی می کند و تنها در تعدد بازی در باشگاه های ایرانی است که بائو را بالاتر از دایی قرار می دهد و حتی او را می توانیم در زمره مارکوپولوی فوتبال ایران بدانیم و همچنین می تواند در کنار بازیکنان دارای رکورد در این زمینه رقابت نماید . علی دایی که در بالاترین سطح فوتبال جهان و ایران بازی کرده است ، سابقه همکاری با مربیان صاحب سبک را داسته و حتی در حوزه مدیریتی و کارآفرینی فردی موفق شناخته می شود ، زمانیکه مربیان خارجی قصد حضور در ایران را دارند بدون استثنا در اولین مصاحبه خویش معترف هستند که با علی دایی و افتخاراتش فوتبال ایران را می شناسند .اما چگونه است بازیکنی که سطح بالای فوتبال ایران فعالیت داشته و مدارج مربیگری را طی نموده مطلبی را بیان می کند که تعجب همگان را بر می انگیزد؟!عوامل متعددی را می توان بر شمرد که بائو را مجاب به انجام مصاحبه ای شگفت انگیز کرده است در روزگاری که فوتبال ایران در اختیار افراد محدود و معدودی است که چرخه ی مدیریتی و مربیگری را در قبضه خویش دارند ، فرصت و اجازه حضور دیگران در این گردونه نیست و آنهایی که بیرون مانده اند به انحای گوناگون سعد دارند توانمندی های خود را بروز نمایند تا شاید فرجی شود و به صندلی داغی که علاقمندند دست پیدا کنند ، مربیان امروز و بازیکنان دیروز که چندیست به صورت مستقیم و رگ های گردنی متورم شده خود را محق دریافت پیشنهاد مربیگری می پندارند و به نوعی خویش را پیشنهاد می دهند که منجی تیم های در بحران هستند تا با حربه های گوناگون سکان هدایت تیمی لیگ برتری یا در دسته یک را برعهده گیرند ، میثم بائو با زیرکی سعی داشت تا در لفافه خود را در منصه ظهور گذارد و با قیاسی عجیب در اذهان مخاطب تا مدت ها نامش ثبت شود!!بازدیدها: ۲ راهبری نوشتهچشم انتظار والتر ماتزاری تا کِی؟ : خودتحقیری
